طلاق عاطفی یا (تنهایی دو نفره، طلاق خاموش، طلاق تاریک) به عنوان یکی از مخفیترین و آسیب زننده ترین انواع طلاق ها در روابط زوجین است و موقعی اتفاق می افتد که زوجین نسبت به همدیگر به لحاظ روانی و عاطفی، جسمانی و جنسی و ذهنی نسبت به هم سرد و بی اعتنا شوند و به نوعی از درک متقابل هم ناتوان باشند، در واقع اکثر کسانی که برای طلاق قانونی به دادگاههای سراسر کشور مراجعه میکنند، به نوعی مراحل مختلف طلاق عاطفی را طی کردهاند و به نقطه پایان رسیده اند.
زوجها دنیایشان نسبت به هم بیگانه می شود و فقط در یک خانه با هم زندگی می کنند، این افراد با فاصلهای که از لحاظ روحی و جسمی با یکدیگر دارند، خط قرمزهایی را برای هم مشخص می کنند و هر یک در خلوت خود دیگری را متهم و سرزنش میکند.
مساله طلاق عاطفی در ایران بسیار شایع است و می تواند در هر دوره سنی بعد از ازدواج اتفاق بیفتد. در واقع در این شرایط زن و مرد برای همدیگر به عنوان صرفا همخانه محسوب می گردند و از روحیه و وضعیت نیازهای روانی جسمانی هم خبر ندارند و یا به آن بی تفاوت هستند و به این وضعیت عادت می کنند و در فضای خانه، تنها بودن را به بودن دو نفره ترجیح می دهند و یا حدا اقل تمایل به برقراری ارتباط کمتری نشان می دهند و سعی می کنند که تنها به انجام کار بپردازند و تمایلی به انجام گفتگو با طرف مقابل را ندارند و اگر قرار باشد در رابطه با موضوعی صحبتی انجام شود، جملات به طور کوتاه و پاسخ های کوتاه رد و بدل خواهد شد و طرفین نیز به صورت رو در رو گفتگو نمی کنند و به هم زیاد نگاه نمی کنند.
در ایران نیز خیلی از خانواده خصوصا بعد از اینکه بچه دار می شوند، حالت طلاق عاطفی برایشان اتفاق می افتد و زوجین بدون اینکه از هم طلاق قانونی بگیرند در زیر یک سقف زندگی می کنند و بدون ارتباط مناسب با هم. بخاطر اینکه دو طرف با توجه به فرهنگ جامعه، خود را مجبور می ببینند که بخاطر فرزندان و یا سرزنش دیگران از هم جدا نشوند و با وضعیت طلاق عاطفی تا پایان عمر زیر یک سقف زندگی کنند.
البته در سال های اول ازدواج طلاق عاطفی به طور کلی کمتر اتفاق می افتد یا رخ نمی دهد و زوج ها به هم بیشتر توجه می کنند و کشش بیشتری بین زوجین وجود دارد و بعد از بچه دار شدن که در نقش والدین غرق می شوند و به دلیل عدم آگاهی، نسبت به نیازهای هم غافل می شوند.
غالبا در ایران طلاق عاطفي از بعد از 5 -6 سال زندگی مشترک شروع مي شود؛ و به تدريج فاصله ميان زن و شوهر بيشتر و بيشتر می شود. البته لزوما همیشه طلاق عاطفی به این معنی نیست که زن و شوهر هیچ ارتباط عاطفی با هم نداشته باشند، در برخی از موقعیت ها تغییرات روانی اتفاق می افتد و ممكن است که رابطه بين زوج بهبود پيدا كند؛ يعنی ميزان عدم علاقه كاهش يا افزايش پيدا كند اما اين بهبود موقت است و با تغيير شرايط، دوباره وضعيت به حالت قبلی بر می گردد تا جايی كه ديگر روابط زناشويی آن ها حذف می شود و آن ها تنها به عنوان دو همخانه در كنار يكديگر زندگی می كنند.
طلاق عاطفی در مقایسه با طلاق قانونی، اثر به مراتب مخرب تری دارد، چرا که در طلاق قانونی زن و مرد از یکدیگر جدا می شوند و هر یک به دنبال زندگی تازه خود می روند، اما در طلاق عاطفی که زوج زیر یک سقف زندگی می کنند، این موضوع در درازمدت فشار روانی زیادی به آنها وارد می کند.
علت های طلاق عاطفی زوجین
بر اساس نظر روانشناسان و پژوهشگران حوزه خانواده و زوج، طلاق عاطفی صرفا به یک عامل مرتبط نیست و بلکه مجموعه علل های مختلفی در گرایش به این سمت نقش موثری دارند که مهم ترین علل آن عبارتند از:
- با عجله و بدون شناخت ازدواج کردن
- عدم توجه کافی به تفاوت فرهنگی و تربیتی بین زوجین قبل از ازدواج
- عدم آشنایی با مهارتهای زندگی و بخصوص مهارتهای ارتباطی موثر در روابط بین فردی
- نبود آشنایی و شناخت مناسب نسبت به هم
- نبود صمیمیت 9 گانه در روابط بین زوجین
- تامین نکردن و عدم توجه کافی به نیازهای روانی عاطفی همدیگر
- عدم توجه به تفاوت های شخصیتی زوج و به نوعی ناهماهنگی شخصیتی
- وجود اختلالات خلقی و یا اختلال شخصیت در یک یا هر دو زوجین
- وجود مشکلات و یا ناتوانی در برقراری ارتباط با خانواده های دو طرف
- مسایل و مشکلات مالی و اقتصادی
- وجود اختلافات در زمینه مسائل زناشویی و جنسی زوجین: طلاق عاطفی رابطه خیلی مهمی با نارضایتی جنسی دارد.
- سو مصرف مواد
- عدم توجه دو طرف به هم و توام با تحقیر برخورد کردن
- خشونت طلب بودن یکی از زوجین
- دخالت های خانواده ها و دیگران در زندگی مشترک
- بیکاری و به خطر افتادن وضعیت مالی
- خست، دورویی، پنهان کاری، لجبازی، دروغگویی، بی انضباطی و …
مهم ترین نشانه ها و علایم طلاق عاطفی زوجین
- به مرور زمان دو طرف دیگر نه نگران همدیگر می شوند و نه نسبت به یکدیگر عاطفه و هیجان مثبتی نشان می دهند.
- تمرکز بر روی نقاط ضعف همسر
- دو طرف اذعان کنند که در تنهایی از آرامش بیشتری برخوردارند و از حجم انجام کارها و تفریحات دو نفره کاسته می شود و هر کس در زیر یک سقف به تنهایی برنامه های خود را پیش می برد و برنامه ریزی می کند و به نوعی دو طرف به تنهایی هر در هر روز عادت می کنند.
- وقت نگذاشتن برای همدیگر و کم کردن وابستگی به هم
- افزایش سرگرمیهای بیرون از حیطه زناشویی و تمرکز بر مسائل خارج از فضای خانواده
- بی توجهی و عدم تمایل به گفتگوی دو نفره و حوصله صحبت های طرف مقابل را نداشتن و یا سکوت کردن در مقابل حرف های همسر و عوض کردن موضوعات به غیر از مسایل عاطفی و شخصی.
- کاهش شور و هیجان
- پرداختن به شبکههای اجتماعی به جای صرف وقت برای یکدیگر
- عدم پذیرش مشکل یا ماندن در وضعیت سکوت و حل نکردن مشکلات
- یکی از مواردی که نشان دهنده وجود و شکل گیری طلاق عاطفی است این است که طرفین و یا یک نفر فقط به خواسته های خودش در زندگی مشترک توجه می کند و طرف مقابل و خواسته هایش را در نظر نمی گیرد که این مساله موجب خشم طرف مقابل می شود و دو طرف به احساسات هم هیچ توجهی نمی کنند و به راحتی سعی می کنند که هیجانات و احسسات منفی را بروز دهند.
- کاهش میزان ارتباط کلامی و به حداقل رسیدن آن
- بی اعتمادی به یکدیگر
- در رابطه با پیگیری و اعتراض یکی از زوجین مبنی بر وجود مشکل در رابطه و یا سردی، طرف مقابل مشکلات مربوط به این حوزه را انکار می کند و تمایلی به صحبت در این زمینه نیز ندارد.
- به رخ کشیدن اشتباهات همسر حتی در کوچکترین مسایل
- درگیر گذشته بودن
- کاهش میل جنسی و ارتباط روانی و کلامی عاطفی و حتی لمس کردن های عاطفی .
- بر ملا کردن رازها و اشتباهات همدیگر در بیرون از فضای خانواده
- توجه بیش از اندازه برای فرزندان و غفلت از همسر
مراحل شکل گیری و گذر طلاق عاطفی
روانشناسان مراحل شکل گیری طلاق عاطفی را به دسته های مختلفی تتقسیم بندی کرده اند:
مرحله اول طلاق عاطفی؛ سرزنش کردن و اعتراضهای مکرر به رفتارهای یکدیگر:
در این مرحله از طلاق عاطفی، فرد شروع کننده تمام تمرکز خود را متوجه همسر مي کند و او را بابت این اتفاق سرزنش می کند و مقصرش می داند و البته باید گفت که در این مرحله، فرد شروع کننده آسیب دیده و حالاتی از افسردگی را نیز تجربه می کند و از نظر دیگران نیز آشفته بنظر می رسد و رفتارهایش نیز کاملا نشان خواهد داد که استرس های زیادی را تجربه می کند.
مرحله دوم طلاق عاطفی؛ سوگواری کردن
در این مرحله نیز همسری که شورع کننده بوده، غم بسیار زیادی را تجربه می کند و به هر نوع صحبت از جانب همسر خود واکنش تندی نشان می دهد و در انجام کارهای روزانه و شغلی خود نیز دچار مشکلاتی خواهد شد و از میزان تمرکز و انرژی اش نیز کم می شود و اگر زوجین فرزند نیز داشته باشند که در انجام مسولیت های مربوط به او نیز کوتاهی می کنند و دست روی دست می گذارند.
مرحله سوم طلاق عاطفی؛ خشم و پرخاشگری در رابطه
هر چند که خشم در تمامی مراحل طلاق عاطفی نمود پیدا میکند، اما به طور خاص در این مرحله است که فردی که شروع کننده طلاق عاطفی بوده، رفتارش نسبت به آشنایان خصوصا همسرش با پرخاشگری همراه خواهد بود و در بعضی از موقعیت ها طرف مقابلش را نیز مورد اذیت قرار دهد به نسبت آن ها پرخاش و توهين مي كند، ولي باید دانست که در پشت اين چهره پر از خشم، ترس های بسياری نهفته است.
مرحله چهارم طلاق عاطفی؛ بی تفاوتی نسبت به هم
در این مرحله زوجین با یکدیگر حرف نمیزنند و نسبت به عملکرد و کارهای همدیگر کاملا بیتفاوت هستند. که این مرحله به عنوان خطرناکترین مرحله طلاق عاطفی شناخته می شود که می تواند زوجین را به سمت طلاق قانونی پیش ببرد.
راه های درمانی و پیشگیری از طلاق عاطفی
طلاق عاطفی اگربه درستی و به موقع شناخته شود می توان با کمک راهکارهای مناسب، جلوی آن را گرفت، بنا به شرایط زندگی افراد، می توان از یک مشاور و روانشناس کمک گرفت و با کمک زوج درمانگر می توانید مسایل را بررسی کنید و ببینید چطور می توان این مساله را مدیریت کرد.
در صورتی که اگر درگیر چنین زندگی ای هستید، جهت ریشه یابی و حل مشکلات خود، می توانید از روانشناسان متخصص مرکز آرامش زندگی کمک بگیرید.