شاید این جمله را شنیده باشید که عشق و تنفر باهم هستند مخصوصا در رابطه عاطفی زمانی که هم عاشق شریک زندگی خود هستید و هم از او متنفرید. این نگرش میتواند ناامیدکننده به نظر برسد اما از طرف دیگر نگرشهای دوسوگرایانه میتوانند انگیزهای برای تغییر باشند.
به همین خاطر در این نوشته از مجله روانشناسی آرامش زندگی به موضوع دوسوگرایی و وجود عشق و تنفر در رابطه عاطفی میپردازیم.
در افسانهها، شاهزاده و شاهزاده خانم ازدواج میکنند و تا آخر عمر با خوشی زندگی میکنند. در واقعیت، زن و شوهر باید با عادات آزار دهنده یک دیگر کنار بیایند، مهم نیست که چقدر به یکدیگر متعهد هستند.
تعارض در هر رابطهای اجتناب ناپذیر است. تفاوت بین یک رابطه خوب و بد در نحوه برخورد زوج با آن تعارض است. زوجهای شاد از تعارض برای ایجاد انگیزه برای تغییر که رابطه را بهبود میبخشد، استفاده میکنند، در حالی که زوجهای ناراضی از آن برای تسلط بر شریک زندگی خود یا آسیب رساندن به آنها استفاده میکنند.
منظور از «تعارض» فقط بحثهایی نیست که همه زوجها هر از گاهی دارند. در عوض، بیشتر تضادها در درون هر یک از شرکا باقی میماند.
به عنوان مثال، همسر شما ممکن است عادتی داشته باشد که برایتان آزاردهنده است، مانند فشار دادن خمیر دندان از وسط لوله، اما شما نمیخواهید مشکلی ایجاد کنید. با این حال، این مساله شما را آزار می دهد. عشق و تنفر! همان اندازه که به او علاقه دارید، از این رفتار او نفرت هم دارید!
عشق و تنفر در رابطه عاطفی همسرتان طبیعی است
به گفته رودی فاور روانشناس هلندی و همکارانش، برای افرادی که در روابط صمیمی هستند، طبیعی است که همزمان نگرش مثبت و منفی در مورد شریک زندگی خود داشته باشند – “من واقعاً شریک زندگی خود را دوست دارم، اما ….”
گاهی اوقات این نگرشهای دوجنبهای صریح هستند. یعنی آگاه هستیم که نگرشهای متناقضی نسبت به همسرمان داریم. این نگرشها میتواند آشفتگی عاطفی قابلتوجهی ایجاد کند، و ما تمایل داریم که بر آن غلبه کنیم، یا با تغییر نگرشهایمان برای سازگار کردن آنها یا با ترک کامل رابطه.
با این حال، نگرشهای دوجنبهای اغلب ضمنی هستند. یعنی ممکن است افراد ندانند – یا تمایلی به اعتراف نداشته باشند – که نگرشهای متناقضی نسبت به شریک زندگی خود دارند.
از آنجایی که این نگرشها به سطح آگاهی آگاهانه نمیرسند، افراد ممکن است متوجه ناراحتی عاطفی که ایجاد میکنند نشوند. با این وجود، فور و همکارانش استدلال میکنند که این نگرشهای عشق و تنفر در حافظه باقی میمانند و ممکن است افراد را تشویق کنند تا تغییراتی ایجاد کنند که رابطه عاطفی را بهبود بخشد.
در چند دهه اخیر، تحقیقات نگرش ضمنی نشان داده است که مردم اغلب نگرشهای جنسیتپرستانه یا سایر نگرشهای جانبدارانه دارند، حتی اگر شدیداً آنها را انکار کنند. در یک کار نگرش ضمنی معمولی، شرکتکنندگان بهطور خلاصه تصویری را مشاهده میکنند که باید آنها را به عنوان خوب یا بد دستهبندی کنند.
احساسات مختلط می تواند انگیزه تغییر ایجاد کند
فور و همکاران نسخه مخصوص به خود را به عنوان وظیفه نگرش ضمنی برای آزمایش دوسوگرایی ضمنی در زوجهای تازه ازدواج کرده ایجاد کردند.
در این مورد، تصویر اول مربوط به خود آنها، شریک زندگی یا یک غریبه جذاب از جنس مخالف بود. تعداد کمی از شرکتکنندگان بهسرعت به کلمات «خوب» و «بد» پاسخ دادند که با تصویری از همسرشان آغاز شد، که نشان میدهد نگرشهای ضمنی دوسویهای نسبت به آنها دارند.
محققان همچنین از شرکت کنندگان خواستند تا رضایت زناشویی خود را گزارش دهند. از آنجایی که این زوجها تازه ازدواج کرده بودند، اکثر آنها گزارش دادند که در ازدواج خود کاملاً خوشحال بودند – حتی آنهایی که سطوح بالایی از دوسوگرایی را در کار نگرش ضمنی نشان داده بودند. ا
ین یافته تأیید میکند که این افراد یا بیاطلاع بودند یا حداقل تمایلی به اعتراف نداشتند که از برخی جنبههای شریک زندگی خود ناراضی هستند.
در نهایت، از شرکتکنندگان خواسته شد تا فهرستی از مشکلات رایج زناشویی، مانند رابطه جنسی و ارتباط را که در ازدواجشان مطرح بود، بررسی کنند. آنها همچنین نشان دادند که چقدر تمایل دارند که در زمینههایی که مشکل دارند تغییر ایجاد کنند تا روابط خود را بهبود بخشند.
همانطور که انتظار میرفت، پاسخدهندگانی که سطوح بالایی از نگرشهای دوسوگرایانه ضمنی را نسبت به شریک زندگی خود نشان میدادند، احتمالاً میگویند که مایل به تغییر به خاطر رابطه هستند.
علاوه بر این، یک پیگیری چهار ماهه نشان داد که این افراد در آن دوره زمانی افزایش رضایت زناشویی را تجربه کردهاند – و همسرشان هم همینطور! به عبارت دیگر، نه تنها داشتن احساسات متناقض در مورد شریک زندگی آنها به آنها انگیزه داد تا روی ازدواج خود کار کنند، بلکه تلاش آنها نتیجه داد. پس داشتن احساس متناقض عشق و تنفر میتواند باعث بهبود روابط عاطفی شود.
یادگیری پذیرش احساسات مختلط
افراد نیاز روانی دارند که باورهایشان ثابت باشد. هنگامی که نگرشهایشان در تضاد است، افراد دچار نوعی پریشانی عاطفی میشوند که به نام ناهماهنگی شناختی شناخته میشود و انگیزه پیدا میکنند تا راهی برای حل ناسازگاری در افکار خود بیابند.
در این مطالعه، افرادی که احساسات مثبت و منفی نسبت به همسر خود داشتند، انگیزه داشتند تا خود را تغییر دهند تا ازدواج را شادتر کنند. این میتواند به معنای تغییر نگرش در مورد همسرتان باشد، مثلاً دیگر از آن لوله خمیردندان ناراحت نشوید. یا ممکن است به این معنا باشد که رفتار خود را تغییر دهید تا شریک زندگی خود را راضی کنید، مانند تلاش بیشتر برای شستن لباسهای کثیف خود به جای انداختن آنها روی کف حمام، در نتیجه آنها را تشویق کنید تا تغییراتی را که می خواهید ایجاد کنند.
فور و همکارانش این تغییرات را به عنوان تلاش هایی برای حل ناهماهنگی شناختی در مورد نگرشهای مختلط نسبت به همسر تفسیر میکنند. با این حال، ما همچنین میتوانیم این را بهعنوان یک روند عادی ببینیم که همه زوجها با تطبیق با زندگی مشترک جدید خود طی میکنند.
روابط نیاز به سازش و تمایل به انطباق دارد و ناهماهنگی شناختی ناشی از احساسات مختلط در مورد همسرتان میتواند انگیزهای قوی برای تغییر و متعادل سازی عشق و تنفر باشد.
ویژگی بارز هوش هیجانی درک این موضوع است که احساسات متضاد، حتی برای یک عزیز، طبیعی است. به جای ناراحتی بر سر آنها، رویکرد بالغانه این است که به سادگی آنها را به خاطر آنچه هستند به رسمیت بشناسید.
شریک زندگی شما یک فرد واقعی است، نه یک فانتزی، بنابراین آنها هرگز تمام انتظارات شما را برآورده نمی کنند – و این خیلی خوب است.
در همین رابطه بخوانید:
به طور خلاصه:
- داشتن احساسات مثبت و منفی نسبت به شریک زندگی خود می تواند ناراحت کننده باشد، اما در هر رابطه صمیمی رایج است.
- احساسات مختلط می تواند انگیزه ایجاد تغییراتی در نگرش ها یا رفتارهایی باشد که منجر به بهبود روابط می شود.
- یکی از جنبه های مهم هوش هیجانی این است که یاد بگیرید احساسات مختلط در مورد شریک زندگی خود را به طور عادی بپذیرید.
مقابله با این تضادها و پذیرش آنها و همچنین مرز میان پذیرفتن و مقابله کردن، زوجین را گاهی دچار شک میکند که آیا این موقعیت را باید پذیرفت یا با آن مقابله کرد. مرکز مشاوره آرامش زندگی یا بهرهگیری از بهترین روانشناسان رشت در حوزه زوج درمانی و خانواده آماده کمک به زوجین گرامی در این مسیر است.
ترجمه مقالهای از وبسایت سایکولوژی تودی